به‏نام خالق زيبايي‏ها

قبل از اينكه گزارش اولين صعود زمستاني علم‏كوه را در وبلاگ بگذارم، بر حسب اتفاق در قرارگاه كوه‏نوردي رودبارك با حسين رضايي سرپرست تيم برخورد كرديم و اين فرصت مناسبي بود تا از حال و هواي آن برنامه بپرسيم و هرچند كوتاه، برگي از تاريخ كوه‏نوردي اين سرزمين را ورق بزنيم. عامر درباره‏ي اولين صعود زمستانه مي‏پرسيد و من ياداشت مي‏كردم.

حسين رضايي

حسين رضايي

متولد: 1313

شروع كوه‏نوردي: 1329

شغل: حسابدار

با وجود مخالفت‏هاي فدراسيون كوه‏نوردي و اكثر كوه‏نوردان آن ‍زمان، عزم خود را جزم كرده و اقدام به اجراي اولين صعود زمستانه علم‏كوه نموديم.

پس از رسيدن به رودبارك در منزل حاتمي اطراق كرده و با چهار باربر «از اهالي رودبارك» كه در پاييز همان سال جهت حمل بار، هماهنگ كرده بوديم به سمت ونداربن به راه افتاديم. بارها تا اكاپل توسط قاطر حمل شد كه به علت حجم زياد برف از آنجا به بعد توسط باربران حمل شد. كمي بالاتر باربران نيز از ادامه مسير منصرف شدند و مجبور شديم همه‏ي بارها را خودمان حمل كنيم. كفش‏هاي ايراني ما وضعيت مناسبي نداشته و شب‏ها مجبور به خشك كردنشان بوديم. كفش‏هاي من در ونداربن روي بخاري سوخت و اين باعث زخم شدن پاهايم تا هنگام برگشت شد.

كل مسير را با اسكي بالا مي‏رفتيم. از ونداربن تا تنگ‏گلو 2 روز طول كشيد و در ضمن در طول مسير ريزش بهمن نيز داشتيم. اول تنگ‏گلو چادر زديم و صبح از سمت راست تنگه به سمت حصارچال حركت كرديم. براي مواجه نشدن با بهمن‏هايي كه در طول مسير ريزش مي‏كرد، برنامه حركت ما صبح‏هاي زود بود.

در مورد فعاليت‏هاي كوه‏نوردي‏اش پرسيديم كه با نهايت صبر و حوصله اين‏گونه پاسخ گفت:

دوره‏ي كوه‏نوردي‏ام را در سال 32 زير نظر گيلانپور گذراندم. تابستان سال 33 در برنامه‏اي كه فليكس مناساكانيان در سياه‏سنگ جان خود را از دست داد، حضور داشتم و خارجي كه همراه فليكس بود علت حادثه را اينگونه توصيف نمود: به فليكس گفتم كه از اينجا پايين نرو و او به خيال اينكه اين مسير نزديك‏تر است از من جدا شد كه متاسفانه جان خود را از دست داد.

سال 36 از دزدبِن«منطقه‏اي در جاده چالوس» به دلير رفته و پس صعود 15 تا 16 قله كه اولين صعود مستند اين قله‏ها محسوب مي‏شد به علم‏چال رسيديم. دوستاني كه در اين برنامه حضور داشتند: خانم نرگس حكيمي-عباس ريحاني و مرحوم ابوالقاسم ديانت

سال 37 نيز از گردنه میش چال وارد منطقه شديم و در گردون كوه به علت خرابي حال يكي از اعضا برگشتم. تيم به حركت خود ادامه داده كه متاسفانه در سياه‏كمان نوراير ميناسيان جان باخت.

در آن سال‏ها به علت كمبود وسايل فني كار چنداني بر روي ديواره علم‏كوه انجام نمي‏شد و ابزار فني آن سال‏ها نيز توسط آهنگران ساخته مي‏شد. طناب‏هاي آن دوران، طنابهاي صنعت دريايي و از جنس كنف بود. در برنامه‏اي كه در غار يخ‏مراد اجرا كرديم يك طناب 20 متري داشتيم كه پس از اتمام كار 25 متر شده بود. طناب‏هاي كنفي خاصيت كششي داشتند.

تقريبا با تمام فدراسيون‏هاي قبل انقلاب همكاري داشتم  و در زمان رياست رفعتي افشار مسول امور مالي فدراسيون بودم و با توجه به شغل اصلي‏ام كه حسابداري بود در تمام دوره‏ها در زمينه كارهاي مالي با فدراسيون همكاري داشتم.

اسكي را به صورت خودآموز فراگرفتم. در سال 1336 به عنوان كوه‏نورد سال كشور نيز دست يافتم.

تقريبا با همه‏ي كوه‏نوردان قديمي در ارتباط هستم اما وقت چنداني براي كوه‏نوردي ندارم چراكه دو تا از بچه‏هام مريض هستند و تقريبا تمام وقت خود را صرف مراقبت و نگهداري از آنها مي‏كنم.

حسين رضايي به همه‏ي سوال‏هاي ما با آرامش خاصي جواب مي‏داد و كلامش دلنشين بود. از دوستان برنامه زمستاني‏اش پرسيدم؛ بيشترشان در خارج از كشور بسر مي‏برند و جالب اينكه هنوز باهم در ارتباط هستند به جز 3 نفري كه خبري از آنها نداشت.  

برای حسین رضایی و همه ی پیش کسوتان کوه نوردی کشورمان آرزوی سلامتی و تندرستی داریم. گزارش کامل اولین صعود زمستانی به قله علم کوه به زودی در همین وبلاگ به نمایش گذاشته خواهد شد.