حصار چال و علم کوه با سکوت سرد و زیبای پاییزی
به نام خالق زیبایی ها
حصار چال و علم کوه با سکوت سرد و زیبای پاییزی
تقدیم به بزرگ مرد طبیعت عباس جعفری و فرخنده صادق
وسعت دلتنگیهایم به اندازهی همه راههای نرفته و جاهای ندیده است و از همین روست که بخشی از این اندوه را از پس هر سفری از دست میدهم اما کو تا پایان دلتنگی؟ ... کو . تا پایان نوردیدن همه راهها و دیدن همه جای ها!
و اگر چه مرگ حقیقتی است تلخ ( تلخ؟ ) و همین حقیقت تلخ یا شیرین به یاد میآورد که فرصت اندک است و جای بسیار ندیده و راه بسیار نرفته مانده، پس تا مجال نفس هست، بایستی در پیچ و خم کوهها و درهها نفس نفس زد تا آندم که نفس افتاد!
سعدی میگوید« چشم تنگ مرد دنیا دار را یا قناعت پر کند یا خاک گور!
و من مینالم که:
این دل تنگ مرا یا "سفر" بَر میکند یا راه دور!
عباث

بعد
از انتظاری یک ماهه فرصتی دست داد تا باز هم اندر پیچ و خم کوهها و دشت حصار چال
مست زیبایی طبیعت شویم و نفس زنان راه خود را به سوی کوه پایدار، علم کوه در پیش
بگیریم و این بار بعد از یک سال همنوردی از جنس کوه، رسول نقوی بهمراه همسرش ما را
همراهی می کردند.

این وبلاگ متعلق به باشگاه کوهنوردی کالاهو شهرستان کلاردشت می باشد. برداشت مطلب یا عکس از این وبلاگ با ذکر منبع بلامانع است.