به نام خدا

صعود به قله های سیاه گوک شمالی و جنوبی، تخت رستم، رستم نیشت، میشه ور، سیاه غار و نقار و نفار

روز یکشنبه 8/6/88 به سمت پناهگاه سرچال حرکت کردیم. شب بیاد ماندنی را در پناهگاه سرچال سپری نمودیم. آسمان شب پر از ستاره بود و انتظار می رفت که فردا روز آفتابی و مناسبی برای صعود باشد. اما نیمه های شب آسمان پرستاره جای خود را به ابرهای تیره داده و برف و باران شروع به باریدن گرفت. قرار گذاشته بودیم ساعت 5 صبح از خواب پاشده و آماده حرکت شویم اما باران شدیدی در آن ساعت می بارید و ما تقریبا از ادامه برنامه نا امید شده بودیم. حدود ساعت 7:15 آسمان کمی آرام شده بود و قله ها سپید پوش شده بودند. با توجه به وضعیت هوا تصمیم به اجرای برنامه گرفتیم. برنامه ی ما صعود به سیاه گوک شمالی و ادامه خط الراس و رسیدن به کرماکوه بود که با توجه به از دست دادن زمان تصمیم گرفتیم از گردنه کلجاران پایین بیاییم.

به هر صورت در یک هوای نیمه ابری در حالی که ابرهای تیره علم کوه را پوشانده بود ساعت 8:15 پناهگاه سرچال را به قصد قله سیاه گوک شمالی ترک کردیم. باد ملایمی می وزد ، سردی هوا و سپیدی قله ها خبر از رسیدن خزان را می دهند و یاد آور می شوند که فصل صعود رو به اتمام است!

به لطف خدا ساعت 9:40 به قله سیاه گوک شمالی رسیدیم. اینجا همان جایی است که ۱۲ سال پیش به اتفاق دوست عزیزم مرتضی ربیع پور قصد صعودش را داشتیم اما به علت کم سن و سال بودن نتوانستیم تا اینجا بالا بیائیم!

بدون اتلاف وقت بعد از گرفتن چند عکس یادگاری به سمت قله سیاه گوک جنوبی حرکت کردیم. کمتر از 50 دقیقه بعد بر فراز قله جنوبی بودیم. برای صرفه جویی در زمان به گرفتن چند عکس قناعت کرده و به راه خود ادامه دادیم.

بعد از پشت سر گذاشتن قله تخت رستم ساعت 11 به قله رستم نیشت رسیدیم.

قله تخت سلیمان و رشته کوه هفت خوان در ابرهای تیره محصور شده بودند و ابهت یخچال غربی به خوبی نمایان بود. با ادامه مسیر 50 دقیقه بعد به قله میشه ور رسیدیم. پس از پشت سر گذاشتن یک سرازیری ملایم در حالی که عقربه های ساعت 12:25 را نشان می داد به گردنه کلجاران رسیدیم. استراحت کوتاهی در اینجا کردیم و ساعت 12:50 دوباره به راهمان ادامه دادیم. نیم ساعت بعد به قله سیاه غار رسیدیم.

ابرها مدام از دره سه هزار بالا می آمدند و قله کالاهو می پوشاندند. سیاه غار را هم پشت سر گذاشته ساعت 13:40 بر فراز قله سنگی و قلعه مانند نقار و نفار ایستادیم.

کالاهو در ابرهای سپید فرو رفته و ما تقریبا زمان را از دست داده ایم. در آرزوی صعود قله های کالاهو و قبی تصمیم به بازگشت می گیریم. به سمت دره کلجاران شروع به پایین آمدن می کنیم.

بعد از ساعت ها پیاده روی و پشت سر گذاشتن پتنیک چشمه ساعت 17:30 به گوسفند سرای صاف کش می رسیم. تقریبا به انتهای برنامه نزدیک می شدیم. استراحت کوتاهی در اینجا کرده و به سمت بریر راه افتادیم.

در نهایت بیست دقیقه بعد به انتهای مسیر رسیدیم. گوسفند سرای بریر نیز سوت و کور به نظر می رسد و این حکایت از طلوع خزان دارد. طی تماس تلفنی با یک دستگاه وانت خود را به قرارگاه کوه نوردی رودبارک رساندیم.

دوستانی که در این برنامه ی بیاد ماندنی حضور داشتند :

1- رسول نقوی 2- علی فرضی(سرپرست) 3- یونس یونسی 4- جمشید بیگلریان 5- مهرزاد فرضی 6- پویا فرضی 7- خانم خاور زندی 8- خانم گلچهره همتی